مشاوره تحصیلی - کودک - خانواده

وبلاگ شخصی کریم زنگنه ، کارشناس مشاوره و دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده - بازی درمانگر تخصصی کودک

مشاوره تحصیلی - کودک - خانواده

وبلاگ شخصی کریم زنگنه ، کارشناس مشاوره و دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده - بازی درمانگر تخصصی کودک

اندر حکایت آزمون های جدید مشاوره ای مدارس

آزمونهای مشاوره ای یکی از تلاشهای جدید اداره کل امور تربیتی و مشاوره است که تلاش کرده اند با تدارک ابزاری کارآمد شناسایی دانش آموزان را تسهیل نموده و در نتیجه یاری رسانی به دانش آموزان بهتر و به طور شایسته تر صورت گیرد.

این آزمونها شامل 3 آزمون سلامت روانی شامل 13 بخش، رغبت سنج استرانگ شامل 6 بخش و آزمون سنجش استعداد شامل 11 خرده آزمون می باشد.

نفس آزمونهای جدید،  بسیار کار خوب و بجایی است و جا دارد از دست اندرکاران این کار تقدیر و تشکر شود، چون آزمونهای قبلی آنقدر بی ارزش شده بودند که اصلاً ارزش تفسیر نداشتند، مخصوصاٌ آزمون ریون که می شد به راحتی آنها را تهیه نمود و این نشان می دهد این آزمون دیگر اعتبار ندارد، هر چند به علت اینکه این آزمون جزء آزمونهای نابسته به فرهنگ است و نیز هوش سیال را می سنجد و بحث های فراوانی درباره این آزمونها وجود دارد اصل اجرای آزمون به همین دلیل نیز جای بحث دارد.

اما در این بین مشکلات بسیاری چه در اجرا و چه در طراحی آزمون و حتی شکل آزمون وجود دارد که ما را بر این می دارد که پیشنهادهایی در این زمینه به دوستان دست اندر کار داشته باشیم.

·  سال گذشته که این آزمون برگزار شد، بزرگترین ضعف و مشهود ترین آن عدم معرفی درست این آزمون و آشنایی با شیوه اجرای آن بود، در جلسه ای که برای مشاوران و مدیران برگزار گردید، توضیحات نارسایی داده شد و این توضیحات صرفاً در حد نحوه برگزاری آزمون بود، عدم حضور کلیه مشاوران و مدیران نیز از ضعف های عمده این آزمون بود. در نتیجه شاهد مشکلات بسیاری بودیم که به آنها خواهیم پرداخت:

o مشاوران در زمان اجرای آزمون نتوانسته بودند که پرسشنامه ها را ببینند و برای مواجهه با مشکلات احتمالی آمادگی داشته باشند. جا داشت این آزمونها قبلاً در اختیار مشاوران قرار می گرفت.

o  اجرای غلط آن توسط اکثریت قریب به اتفاق همکاران یکی از مشکلاتی است که اعتبار آزمون را زیر سؤال می برد.

o عدم آشنایی اکثریت مشاوران با آزمونهای روانی، نا آشنایی با آزمون های سرعت و قدرت و هدف هر کدام و در نتیجه شیوه اجرای نادرست نیز یکی از عمده ترین مشکلات بود. به عنوان مثال آزمون سنجش استعداد که می بایست هر خرده آزمون جداگانه در اختیار دانش آموزان قرار می گرفت،یک جا در به دانش آموزان داده شد و این باعث شد دانش آموزان بیشترین وقت خود را روی خرده آزمونهای اول صرف کرده و وقتی برای آزمونهای بعدی نداشته باشند. در اینجا زمان نقش تعیین کننده ای در پاسخ دادن ها ایفا می کرد.

o  پرسشنامه ها دارای مشکلات زیادی بودند، از جمله غلط های املایی متعدد، سوالات تکراری و نیز پاسخنامه ای که متناسب با نوع پاسخ ها نبودند.

o فهم بعضی از کلمات برای دانش آموزان ما مشکل بود البته این مورد احتمالاً در مناطق فارس زبان کمتر مشهود بوده است. البته این شاید ضعف آموزشی را نشان دهد ولی بنده در مدارسی بوده ام که سطح تحصیلی دانش آموزان بالاتر از سایر مدارس بوده است.

o  یکی از ضعف های عمده آزمون طراحی نامناسب آزمون بود،چه از لحاظ ظاهری و چه از لحاظ تعداد سؤالات.

o شکل ظاهری آزمون، مخصوصاً آزمون سلامت روانی باعث می شد که تعداد قابل توجهی از دانش آموزان دچار مشکل شوند. چینش بخش ها باعث سردرگمی دانش آموزان می شد.

o  آزمون سنجش استعداد بسیار طولانی بود و می شد آن را به چندین خرده آزمون را در دل هم جای داد و همان را گرفت. این طولانی بودن خود باعث می شود اعتبار آزمون زیر سؤال رود زیرا بسیاری از دانش آموزان خسته شده و مایل بودند هرچه زودتر آزمون به پایان برسد.

o  مدیران و معلمان به اجرای آن اعتراض داشتند و حق هم داشتند چون برای درسهایی مثل ریاضی، فیزیک، زبان و ... وقت کافی نداشتند.

پیشنهادها

·  به نظر می رسد لازم است یک جلسه توجیهی یا ترجیحاً دوره ضمن خدمت، درباره آزمونها برای مشاوران برگزار شود که این شامل آشنایی با انواع آزمونها و و تعاریف و مخصوصاً آشنایی با خرده آزمون های آزمونهای مشاوره ای و هدف از برگزاری و شیوه اجرای آن و آشنایی با تفسیر آنها باشد. مخصوصاً اینکه تعداد زیادی از مشاوران به علت نا متناسب بودن  رشته آنها با پستشان، با آزمونها آشنایی کافی ندارند

· تجدید نظر کلی در آزمون استعداد انجام گرفته و تعداد آنها کاهش یافته و در عین حال دربردارنده  اهداف آزمون باشند.

· زمان خاصی در تقویم تحصیلی برای اجرای آزمونهای مشاوره ای تعریف شود. تا هم دانش آموزان با انگیزه بیشتر پاسخگوی سوالات باشند و هم وقفه ای در تحصیل دانش آموزان ایجاد نشود.

·  کلید و تفسیر آزمونها در اختیار مشاوران قرار گیرد تا بتوانند حتی بدون نیاز به کامپیوتر به تصحیح و تفسیر آنها بپردازند.
 

منبع: میگنا

فرزندتان را لای پر قو بزرگ نکنید!

 

 عادات سالم در افراد از سنین ابتدایی زندگی شکل می‌گیرند، در سال جدید به فرزندانتان کمک کنید زندگی بهتری داشته باشند.

* الگوی خوبی باشید تا فرزندانتان بیاموزند از خشونت دوری کنند
کتک زدن، سرزنش کردن و تحقیر کردن به کودکان می‌آموزد که می‌توانند با دیگران چنین رفتارهایی داشته باشند و این‌گونه، مشکلات را حل کنند. هرگز برای تربیت فرزندانتان از تنبیه بدنی استفاده نکنید.
از ابتدا زمانی که فرزندتان تازه متولد شده با لحن آرام با او صحبت کنید حتی زمانی که از دستش عصبانی می‌شوید هرگز سر او داد نکشید. این کار دو اشکال عمده دارد: اول این‌که داد زدن شما برایش عادی می‌شود و در آینده برای تربیت او دچار مشکل می‌شوید. دوم این‌که می‌آموزد برای رسیدن به اهدافش باید فریاد بکشد و با دیگران دعوا کند. تردید نکنید روش‌های تربیتی که در آنها با کودکتان آرام و بدون خشونت برخورد می‌کنید تاثیر بهتری دارند.

* فرزندتان را در فضایی بدون مواد مخدر پرورش دهید
امروزه همه در فضایی زندگی می‌کنیم پر از آلودگی‌ها و مواد مضر برای سلامتی. هوای شهرها آلوده‌اند، در اطرافمان انواع و اقسام امواج مضر برای سلامتی وجود دارد و متاسفانه نمی‌توانیم خودمان را از مضرات این آلودگی‌ها حفظ کنیم.
در این میان استعمال دخانیات خطرات احتمالی برای سلامتی را چند برابر می‌کنند. برای حفظ سلامت فرزندانتان هرگز در حضور آنها سیگار نکشید.

* حتما هر روز برای فرزندانتان کتاب بخوانید
از زمانی که فرزندتان شش‌ماهه شد برای او کتاب بخوانید. این کار از اوایل زندگی اهمیت مطالعه را به او می‌آموزد و برایش به یکی از بهترین عادات تبدیل می‌شود. فرزندتان از شما می‌آموزد که مطالعه کند، با این کار آینده بهتری برایش رقم می‌زنید.

* مراقب آن‌چه کودکتان می‌بیند و می‌شنود باشید
بسیاری از والدین زمانی که از دست فرزندشان خسته می‌شوند او را مقابل تلویزیون می‌نشانند تا حداقل چند دقیقه‌ای آرامش بگیرند. اگر شما هم از این روش استفاده می‌کنید به آن‌چه که فرزندتان می‌بیند دقت کنید شاید فرزندتان بسیار کوچک باشد اما آن‌چه می‌بیند و می‌شنود از همین زمان روی او تاثیر می‌گذارد. بهتر است خودتان تصمیم بگیرید چه زمانی مسایل مختلف را به او بیاموزید.

* به او عشق بدهید
به گونه‌ای رفتار کنید که فرزندتان همواره مطمئن باشد والدینش او را تحت هر شرایطی عاشقانه دوست دارند و همیشه برای آنها مهم است. حس ارزشمندی و اعتمادبه‌نفس از ماه‌ها و سال‌های آغازین زندگی در فرد ایجاد می‌شود. زمانی‌که فرزندتان با شما صحبت می‌کند به او ارزش بدهید و به صحبت‌هایش با دقت گوش دهید، برایش وقت بگذارید. به او ثابت کنید تحت‌حمایت شما است اما مراقب باشید به گونه‌ای رفتار نکنید که بیش از حد به شما وابسته شود. در هر سن در حد توانایی‌هایش به او مسوولیت دهید و به میزان لازم او را حمایت کنید. با کودکتان همراهی کنید، با او بخندید، با او خوشحالی کنید و زمانی که ناراحت است با او ناراحت شوید. به او بفهمانید درکش می‌کنید تا به‌خاطر نیاز به یک همدم واقعی سراغ افراد ناشایست نرود. مسلما مشکلاتی که فرزند خردسال شما را ناراحت و آزرده می‌کنند برای شما چندان اهمیتی ندارند و به نظرتان کوچک و حتی خنده‌دار می‌آیند اما این مشکلات برای او بسیار بزرگ هستند.

* فرزندتان را لای پر قو بزرگ نکنید
طبیعی است که والدین برای فرزند عزیزتر از جانشان بهترین‌ها را بخواهند اما به یاد داشته باشید شاید شما بتوانید هرچه را فرزندتان می‌خواهد برایش فراهم کنید اما زمانی که او بزرگ شده و وارد اجتماع می‌شود شرایط برایش تغییر می‌کند. همکلاسی‌ها، معلمان، همکاران و دیگر افرادی که فرزندتان پس از ورود به اجتماع با آنها در ارتباط است دلیلی نمی‌بینند که مانند شما برای او ازخودگذشتگی کرده و همه‌چیز را برایش فراهم کنند چون آنها هم عزیزدردانه والدین خودشان هستند و بهترین‌ها را برای خودشان می‌خواهند نه برای فرزند شما.

* به او بیاموزید انتقادها را بپذیرد
والدین امروزی متاسفانه به‌ندرت به فرزندانشان می‌آموزند که طبیعی است اشتباه کنند و ممکن است مورد انتقاد قرار گیرند. به فرزندتان کمک کنید بیاموزد در برابر انتقادها واکنش بدی نشان ندهند و آنها را بپذیرند. به فرزندتان بیاموزید گاهی اوقات انتقاد به آنها کمک می‌کند به فردی موفق‌تر و بهتر تبدیل شوند و اگر انتقاد نادرست و نابجا بود می‌‌توانند با رعایت ادب و احترام دلایل خود را ارایه دهند.

* بیش از حد به فرزندتان کمک نکنید
به فرزندتان اجازه دهید کارهایش را خودش انجام دهد. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات والدین که آینده فرزندان را تباه می‌کند از آغاز ورود به مدرسه شروع می‌شود.
کودکان مدارس ابتدایی تکالیف زیادی دارند تا مهارت‌های لازم در نوشتن و خواندن را بیاموزند والدین در مواجه شدن با چنین شرایطی معمولا تکالیف فرزندانشان را انجام می‌دهد چون تصور می‌کنند آنها بسیار کوچک هستند و از انجام دادن این تکالیف خسته می‌شوند.
این کار اشتباه بزرگی است، تمام کودکان هم‌سن و سال فرزند شما هم این تکالیف را انجام می‌دهند کمک‌های نابجای شما توانایی‌های ضروری برای موفقیت در زندگی را از آنها می‌گیرد چون نمی‌توانند مهارت‌های لازم برای داشتن یک زندگی موفق را کسب کنند. در آینده حتی زمانی که بزرگ و بالغ شدند نیز اعتمادبه‌نفس لازم برای انجام امور مختلف را نخواهند داشت و آن زمان است که شما را به خاطر محبت‌های امروز شما سرزنش خواهند کرد.
* کودکتان را با واقعیت‌ها آشنا کنید
پنهان کردن واقعیت‌ها از کودکان نه تنها به سلامت روحی و روانی آنها کمک نمی‌کند بلکه در آینده آنها را دچار مشکلات روحی جدی می‌کند. با توجه به سن و سال کودکتان و با درنظر گرفتن فهم و درک او از مسایل زندگی به فرزندتان بیاموزید که هر کسی در زندگی مشکلاتی دارد و زندگی سراسر خوشبختی و راحتی نیست.
مسلما کودکان در سنین کم نمی‌توانند بسیاری از مشکلات را درک کنند اما این‌که آنها را به‌طور کامل از دنیای واقعی دور نگه‌ دارید نیز به‌هیچ‌وجه صحیح نیست. به کودکتان بیاموزید هر کسی در زندگی مشکلاتی دارد و آنها همه طبیعی هستند و با مواجه شدن با مشکلات نباید ناامید شد بلکه باید بیشتر تلاش کرد تا مشکلات را با موفقیت پشت سر گذاشت.
 
 
منبع: میگنا

مدیریت استرس (پاورپوینت)

دانلود پاورپوینت مدیریت استرس از اینجا