جایگاه قاسم آبادی ها در دولت

شهر وندان محترم هدف این پست تکمیل مجموعه ای از توانمندی های قاسم آبادی ها در طول تاریخ است امید وارم با تکمیل این اطلاعات گنجینه ارزشمندی از افتخارات شهرمان داشته باشیم

به ادامه مطلب مراجعه نماييد

ادامه نوشته

معرفی دانشجویان  وفارغ التحصیلان دوره های کارشناسی قاسم آباد

دانشجویان وهمشهریان محترم در راستای معرفی وشناسایی دانشجویان قاسم آبادی ُ.خواهشمند است با ذکر نام ونام خانوادگی  رشته وسال ورود به دانشگاه وبلاگ ویاایمیل این عزیزان  در صورت صلاحدید ما را دراین امر مهم یاری  فرمایید  دوستان عزیز لطفا از ذکر نام دانشجویان پیام نورخوداری نمایید  از همکاری همه ی دوستان سپاسگزارم ضمنا برای آشنایی با فارغ التحصیلان ارشد ودکترا به پست چهر ه های شاخص    قاسم آباد مراجعه نمایید  .

 

دوستان تصمیم گرفته ام پست تریبون آزاد بگذارم تا شهروندان محترم سوالاتشان را از مسئولان بپرسند واگر مسئولان دوست داشتند پاسخ دهند  یا علی

ادامه نوشته

پدر آموزش و پرورش خواف به ملکوت اعلی  پیوست

دکتر ابراهیم زنگنه قاسم آبادی که انرژی‌شان را در راه اعتلای فرهنگ وادب شهرستان صرف کرده بود وعنوان اولین تحصیل کرده خواف واولین مدیر آموزش و پرورش شهرستان خواف را به خود اختصاص داده بودند در ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ دارفانی را وداع گفت و در ارامستان شهر قاسم آباد آرام گرفتند . روحشان شاد

روز طلایی قاسم آباد رقم خورد

یکشنبه 28 نیر 94 در تاریخ قاسم ّاباد ماندگار  شد سال ها آرزو می کردم اجنماعی باشد و صاحبان خرد واندیشه جمع شوند حرف های لازم برای گفتن را بگویم اگر چه جای خیلی ها خالی بود اما جای شکرش باقی است که خیلی آمده بودند خیلی هایی که بزرگی از همراهان دکتر نگهبان با تعجب به هنر علمی فرزندانمان می نگریستند  شاید این گروه علمی را دیده بود کار علمی شروع شد انشاالله دبیرخانه همایش به زودی برگزار شود ودر اجتماع بعدی نتایج تحقیقات خیلی گزارش شود مطمئنم خیلی ها بعد از سخنان جناب صدریخواه کارافرینی وایده هایی به ذهنشان  می رسد شفافیت سخنان دکتر اسدی  وشجاعتش همه را به وجد آورد اما قسمتی از سخنشان سوالی را در اذهان ایجاد کرد ان کس که شایسته این پست نیست چه کسی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دکتر مهدی زنگنه خیلی زیبا به راهکارها وتنگنا ها پرداخته بودند  خانم سنجری به مهمترین دغدغه فکری بنده پاسخ دادند اما دکترین حوانشیری یکی از بزرگوران حاضر نبودند ویکی  دیگر هم هیچ سخنی نگفتند. منتظر جلسه بعدی وافتتاح دبیرخانه  واجتماع مجازی همه دوستان هستیم

نفرین های رایج در گویش ما:

 نفرین هم بخشی از فرهنگ ماست که هنگام برخورد با ناملایمات و آنچه که باب میل فرد پیش نمی رود به صورت یک نوع واکنش امکان بروز پیدا می کند. و شاید یک نوع بازخورد است در مقابل افرادی که واقعیت را متوجه نمی شوند و یا آنطوری که ما انتظار داریم انجام وظیفه نمی کنند

در اینجا در نظر است چندتایی از الفاظی را که تحت عنوان نفرین بین افراد منطقه ی ما ، بخصوص بین اعضای خانواده و دوستان و بویژه بین مادر و فرزندان رایج است به حضور شما تقدیم نمایم.

افلج که ندری aflej ke nadere)::وقتی که تقاضای انجام کاری را از کسی می نمایی و او آن کار را انجام نمی دهد و یا خیلی با کراهت و بی میلی به انجام آن می پردازد. یعنی فلج که نیستی.

الای خُش شی(elaye khosh shee):الهی خشک شوی . الهی فلج شوی . وقتی که به طور ناگهانی ضربه ای به کسی می زنی که او احساس درد می کند این الفاظ را به نشان اعتراض به زبان می آورد.گاهی هم می گویند الای دسته تو خش شه

به دردا پی کله مُ ( be derda py keley mo): وقتی کسی خبر می دهد که فلان کار که مد نظر شما بود انجام ندادم او در جواب به نشان اعتراض می گوید :

درد بی درمو تُر بگیره.(dared be dermoo tor begeerah): درد لاعلاج بگیری.

خدا تور ور دره(khoda tor var derah): . این گفته از روی نارضایتی است که فرد کاری باب میل  انجام نداده است.

سیه سرطو تور بگیره(seyah sertoo tor begeerah): . سیه سرسطو  همان سرطان سیاه و مراد مرض لاعلاج است.

تیر ور جگر تو بخوره(teer var jegar to bokhorah): .یعنی اینکه بمیری و از بین بروی.

خنه زل به در کنی (khenazel be dar konee): . خنه زل یک نوع بیماری لاعلاج بوده است.

جنوم مرگ شی.(jonom marg shee): . مراد همان جوانمرگ شوی و یا به پیری نرسی است.

کور شی نبینی.(koor shee nabeenee): . وقتی به کار برده می شود که فرد آرزوی ناخوشایندی برای کسی دیگر می نماید.

چند نمونه از گلهای منطقه

نام چند تا از اعضای بدن در گویش محلی ما

زنگیچه(zengeechah): آرنج دست

کلیک(keleek):
انگشت

پینک(peenak):
پیشانی

پوز(pooz):
بینی ، دماغ
بند(دست - پا)(band): مچ ، گاهی به معنای مفصل هم به کار می رود.

پوپ(pop): ریه ، شش

گرده(gordah):
کلیه ، قلوه

سوپورز(soporz):
طحال

چَش(chash):
چشم

قوبورغه(ghoborghah):
دنده

لمبوس(lemboos):
لپ ، گونه

کلپ(kelap):
چانه ، فک پایین

بوق(bogh):
یک طرف صورت را گویند.

محاسن(mehasen): ریش

کوره(kevarah):
شکم ، معده

کر کروک(kakarok):
نای

کروچ کروچی(kerooch keroochee):
غضروف

 کلپچ(kelapch):
فک پایین

سایت شوراراه اندازی شد

آدرس سایت شورا

دل نوشته یک همشهری

روزهایی که گذشت روزهای سخت و دردناکی بودند.سردی هوا استخوانهای بدنت را می سوخت و اعصابت را بهم میریخت.در دل میگفتم آخر چرا .برف و باران جایی دیگر باشد و سرمایش برای ما.همیشه به این فکر میکردم که آیا خدا هم به ما پشت کرده .این چند روز قاسم آباد خلوت بود دیگر آن حس خوب و یکدلی کشاورزانی که جلوی مغازه رمضان محمد و محمدرضا علی آقا برای آینده شان برنامه ریزی میکردند نبود .آنها پژمرده رو به آسمان داشتند و با خود می گفتند زمستان دارد تمام میشود ولی هنوز بارونی نیامده و از خدا طلب باران میکردند.با همین افکار شب به خواب رفتم و صبح که بیدار شدم دنیا رنگ دیگری داشت رنگ پاکی و صفا و محبت.همه جا سپید پوش شده بود باورم نمیشد این همه برف را تا به حال ندیده بودم در شهرم .برف نماد پاکیه وقتی میاد محبت و صمیمیت را با خودش می آورد اصلا خودش پیوندی است میان زمین و آسمان .چون زمین و آسمان یکرنگ میشود.بیرون از خانه صدای خنده و شوخی آن کشاورزان یکدم فکر و ذهنم را به دیروز می برد.به دیروزی که برای آنها مثل مرگ بود واما امروز دوباره متولد شده بودند و در فکر فردا.امروز را می بینم که نگاه مردمان سختکوش منطقه عوض شده است با همه گرم و مهربانند شوخی میکنند و قهقهه.به لطف برف امروز مهربانی هم به قاسم آباد آمد و دل سنگ شده مردمان شهرم هم نرم شد به نرمی برف و به پاکی برف.خوشحالم که هنوز خدا ما را دوست دارد.بیائید به شکرانه این موهبت دعا و نیایشی کنیم به لطف خداوند یکت

واژگان ترکی موجود در گویش قاسم آبادی

از آنجا که تبادل فرهنگی وبهره گیری از واژگان زبان در تمام زبان های وجود دارد گویش قاسم آبادی هم از این امر مستثنی نیست و از تمام زبان های بهره گرفته  در این مقاله بر آن شدم تا با استناد به کتاب واژگان ترکی زبان فارسی و فرهنگ دهخدا وفرهنگ معین واژگان ترکی موجود در گویش قاسم آبادی را بیابم وبه همشهریان تقدم نمایم آنچه اکنون شما می بینید گوشه ای از این مبحث است وبه مرورزمان به تکمیل آن خواهم  پرداخت  برای آشنایی به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

ادامه نوشته