جایگاه قاسم آبادی ها در دولت
به ادامه مطلب مراجعه نماييد
به ادامه مطلب مراجعه نماييد
دوستان تصمیم گرفته ام پست تریبون آزاد بگذارم تا شهروندان محترم سوالاتشان را از مسئولان بپرسند واگر مسئولان دوست داشتند پاسخ دهند یا علی
دکتر ابراهیم زنگنه قاسم آبادی که انرژیشان را در راه اعتلای فرهنگ وادب شهرستان صرف کرده بود وعنوان اولین تحصیل کرده خواف واولین مدیر آموزش و پرورش شهرستان خواف را به خود اختصاص داده بودند در ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ دارفانی را وداع گفت و در ارامستان شهر قاسم آباد آرام گرفتند . روحشان شاد
یکشنبه 28 نیر 94 در تاریخ قاسم ّاباد ماندگار شد سال ها آرزو می کردم اجنماعی باشد و صاحبان خرد واندیشه جمع شوند حرف های لازم برای گفتن را بگویم اگر چه جای خیلی ها خالی بود اما جای شکرش باقی است که خیلی آمده بودند خیلی هایی که بزرگی از همراهان دکتر نگهبان با تعجب به هنر علمی فرزندانمان می نگریستند شاید این گروه علمی را دیده بود کار علمی شروع شد انشاالله دبیرخانه همایش به زودی برگزار شود ودر اجتماع بعدی نتایج تحقیقات خیلی گزارش شود مطمئنم خیلی ها بعد از سخنان جناب صدریخواه کارافرینی وایده هایی به ذهنشان می رسد شفافیت سخنان دکتر اسدی وشجاعتش همه را به وجد آورد اما قسمتی از سخنشان سوالی را در اذهان ایجاد کرد ان کس که شایسته این پست نیست چه کسی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دکتر مهدی زنگنه خیلی زیبا به راهکارها وتنگنا ها پرداخته بودند خانم سنجری به مهمترین دغدغه فکری بنده پاسخ دادند اما دکترین حوانشیری یکی از بزرگوران حاضر نبودند ویکی دیگر هم هیچ سخنی نگفتند. منتظر جلسه بعدی وافتتاح دبیرخانه واجتماع مجازی همه دوستان هستیم
در اینجا در نظر است چندتایی از الفاظی را که تحت عنوان نفرین بین افراد منطقه ی ما ، بخصوص بین اعضای خانواده و دوستان و بویژه بین مادر و فرزندان رایج است به حضور شما تقدیم نمایم.
افلج که ندری aflej ke nadere)::وقتی که تقاضای انجام کاری را از کسی می نمایی و او آن کار را انجام نمی دهد و یا خیلی با کراهت و بی میلی به انجام آن می پردازد. یعنی فلج که نیستی.
الای خُش شی(elaye khosh shee):الهی خشک شوی . الهی فلج شوی . وقتی که به طور ناگهانی ضربه ای به کسی می زنی که او احساس درد می کند این الفاظ را به نشان اعتراض به زبان می آورد.گاهی هم می گویند الای دسته تو خش شه
به دردا پی کله مُ ( be derda py keley mo): وقتی کسی خبر می دهد که فلان کار که مد نظر شما بود انجام ندادم او در جواب به نشان اعتراض می گوید :
درد بی درمو تُر بگیره.(dared be dermoo tor begeerah): درد لاعلاج بگیری.
خدا تور ور دره(khoda tor var derah): . این گفته از روی نارضایتی است که فرد کاری باب میل انجام نداده است.
سیه سرطو تور بگیره(seyah sertoo tor begeerah): . سیه سرسطو همان سرطان سیاه و مراد مرض لاعلاج است.
تیر ور جگر تو بخوره(teer var jegar to bokhorah): .یعنی اینکه بمیری و از بین بروی.
خنه زل به در کنی (khenazel be dar konee): . خنه زل یک نوع بیماری لاعلاج بوده است.
جنوم مرگ شی.(jonom marg shee): . مراد همان جوانمرگ شوی و یا به پیری نرسی است.
کور شی نبینی.(koor shee nabeenee): . وقتی به کار برده می شود که فرد آرزوی ناخوشایندی برای کسی دیگر می نماید.
از آنجا که تبادل فرهنگی وبهره گیری از واژگان زبان در تمام زبان های وجود دارد گویش قاسم آبادی هم از این امر مستثنی نیست و از تمام زبان های بهره گرفته در این مقاله بر آن شدم تا با استناد به کتاب واژگان ترکی زبان فارسی و فرهنگ دهخدا وفرهنگ معین واژگان ترکی موجود در گویش قاسم آبادی را بیابم وبه همشهریان تقدم نمایم آنچه اکنون شما می بینید گوشه ای از این مبحث است وبه مرورزمان به تکمیل آن خواهم پرداخت برای آشنایی به ادامه مطلب مراجعه نمایید